سیر از مدتها پیش، برای کاربردهای پزشکی مورد استفاده قرار گرفته است و بیشترین مورد استفاده آن در سالهای اخیر برای موارد قلبی - عروقی و خاصیت ضد میکروبی آن بوده است.
ترکیبات سولفور شامل آلیسین، ظاهرات ترکیبات فعالی در ریشه پیاز گیاه سیر است. مطالعات نشان دهنده تاثیرات مهم اما علائم کاهش دهنده چربی و فعالیت ضد پلاکتی هستند. معمولا اثرات جانبی مصرف سیرخفیف و غیر متداول است.
سیر ظاهرا تاثیری بر متابولیسم داروها ندارد، اما بیمارانی که از داروهای ضد انعقاد استفاده میکنند، باید در مصرف سیر احتیاط کنند. از این رو افرادی که جراحی میکنند باید ٧ تا ١٠ روز پیش از جراحی از خوردن سیر خودداری کنند چرا که سیر زمان خونریزی را طولانیتر میکند.
سیر هزاران سال برای اهداف پزشکی مورد استفاده داشته است. این گیاه حداقل ٣٠٠٠ سال در طب چین کاربرد داشته است.
مصریان، بابلیها، یونانیها و رومیها از سیر برای موارد شفابخش استفاده میکردهاند. در جنگهای جهانی اول و دوم نیز از سیر بعنوان ماده ضد عفونی کننده برای پیشگیری از قانقاریا استفاده میشود.
در طول تاریخ، سیر در سرتاسر دنیا برای درمان ناراحتیهای مختلف شامل فشار خون بالا، عفونتها و مارگزیدگیها استفاده شده و برخی فرهنگها از آن برای دفع ارواح شیطانی استفاده میکردند.
در حال حاضر از سیر برای کاهش میزان کلسترول و کاهش خطر بروز بیماریهای قلبی - عروقی و نیز برای بهره مندی از خواص ضد میکروبی آن استفاده میشود.
پیاز ریشه گیاه سیر مصرف پزشکی دارد. از آن میتوان به صورت تازه، خشک و یا روغن گرفته شده استفاده کرد. از آنجا که برخی ترکیبات مفید در این گیاه در اثر حرارت دیده غیر فعال میشوند، لذا سیر پخته قدرت طبی کمتری دارد.
سیر تاکنون در سطح وسیعی در آزمایشهای بالینی بر روی حیوانات و انسان و در لوله آزمایش و در بررسیهای اپیدمیولوژیک برای خواص چندگانه پزشکی آن مورد مطالعه قرار گرفته است. کیفیت آزمایشها بر روی انسان متفاوت بوده است که مقایسه را در آزمایشهای مختلف دشوار کرده است.
در بسیاری از آزمایشهای کلینیکی متنوع و اتفاقی تاثیرات سیر برروی سطح لیپید (چربی) مطالعه شده است.
در آزمایشاتی در سالهای ١٩٩٣ تا ١٩٩٤ صورت گرفت، مشخص شد که مصرف سیر در کاهش سطح کلسترول خون نقش اساسی دارد. بر اساس توصیههای مهم کلینیکی، به بیماران گفته میشود که سیر تاثیر خفیف و کوتاه مدت در کاهش چربی خون دارد.
بیمارانی که سابقه ابتلا به بیماری ترومبوس (تشکیل لخته خونی در عروق یا قلب) را دارند باید بدانند که سیر میتواند تاثیر اندک اما مهم به روی تجمع پلاکتها داشته باشد. به علاوه باید به بیماران توصیه شود که این گیاه خاصیت کاهش خطر ابتلا به سرطان بویژه سرطان معده و روده را دارد.
از حدود 200 گونه متفاوت عقرب که د رسراسر دنیا پراکنده می باشند فقط حدود 20 گونه آنها سمی هستند در بین آنها گونه Mesobuthus Tamulus ( که نوعی عقرب قرمز هندی است) کشنده ترین گونه می باشد. که میزان کشندگی آن در ایالتهای هند بین 40-30 درصد گزارش شده است.
این جانور رنگهای مختلفی مثل زرد مایل به قهوه ای، قهوه ای، خاکستری و سیاه دارد و اندازه بین 18-5/1 سانتی متر دارد ولی بواسطه شکل بدنی خود که حالت تخت و صاف است،
می تواند از شکافهائی به عرض 3 میلی متر نیز عبور کند و خود را وارد خانه سازند.
در محیط خارج از خانه در شکاف و درز بین سنگها، زیر پوست درخت، بین هیزمها و … یافت شده و در محیط داخل خانه حمام، دستشوئی، آشپزخانه و محیطهای مرطوب یافت می شوند. این جانوران در طول روز در گوشه ای بی حرکت و پنهان بوده و در طی شب فعالیت خود را آغاز می کنند و بدنبال شکار خود می روند و سم خود را از طریق نیش که در انتهای دم آنها وجود دارد به شکار خود تزریق می کنند.
سم عقرب و علائم آن :
زهر اکثر عقربهای سمی باعث نابودی گلبولهای قرمز خون می شود و در محل گزش نیز تغییر رنگ موضعی و تورم دردناک ایجاد می کند، گر چه بطور متناقص سم بعضی از انواع کشنده مثلCentruroids باعث علائم موضعی و تورم زیاد نمی شود ولی حتماً باید توسط پزشک معاینه شده و با تزریق سرم ضد عقرب درمان شود، کودکان و افراد سالمند نیز نسبت به سم عقرب آسیب پذیرتر بوده و نیازمند توجه بیشتری می باشند .
علاوه بر آسیب به گلوبولهای قرمز، زهر عقرب علائم عصبی نیز ایجاد می کند که شامل:
بی قراری، تشنج، راه رفتن نامتعادل، تکلم منقطع، آبریزش از دهان، حساسیت شدید پوست به لمس، انقباضات ماهیچه ای، درد شکم و کاهش کارکرد سیستم تنفسی است.
البته در اکثر موارد این علائم در عرض 48 ساعت فروکش می کنند.
درمان عقرب گزیدگی:
در اکثر موارد درمان عقرب گزیدگی مشتمل بر اقداماتی است که باعث تخفیف درد می شوند و فقط در مواردی که به گونه های خطرناک مشکوک می شویم ( توصیف بیمار از ظاهر عقرب و یا بدام افتادن عقرب توسط افراد دیگر و شناسائی گونه آن ) در صورت موجود بودن سرم عقرب از آن استفاده می کنیم. در هر صورت اقدامات زیر باید در مورد عقرب گزیدگی مد نظر قرار گیرد:
1. شستشوی محل زخم با آب و صابون و بیرون آوردن وسائل زینتی و جواهرات (مثل انگشتر و … )
2. استفاده از کمپرس سرد برای کاهش درد و تورم
برای این کار می توان از یک تکه یخ استفاده کرد ولی هرگز نباید اندام گرفتار را در آب یخ غوطه ور ساخت.
3.برش محل زخم نیز فایده ای در بر ندارد و باید از آن پرهیز شود و همچنانکه استفاده از مکنده ( Suction ) نیز بی مورد است.
4. برای کاهش درد نیز از قرص استامینوفن ( 2-1 قرص هر 4 ساعت )می توان استفاده کرد ولی از آسپرین و ایبوبروفن باید پرهیز شود.
5. آنتی بیوتیک نیز کمک کننده نمی باشد.
6. فرد عقرب گزیده باید به آرامش و خونسردی دعوت شده و اضطراب را از وی دور کرد.
7.فرد مصدوم به هیچ وجه در طول مدتی که تحت نظر است نباید از مشروبات الکلی و یا داروهائی که فرد را گیج می کند ( مثل انواع خواب آورها) استفاده کند.
8. در صورت امکان عقرب مسوؤل گزش فرد، باید بدام انداخته شود تا گونه آن مشخص گردد.
9. تمام افراد عقرب گزیده حتی خفیف ترین انواع آن باید حداقل 24 ساعت در بیمارستان تحت نظر باشند.
اقدامات پیشگیرانه برای کنترل عقرب در محیط زندگی:
1- هیزم ، الوار ، سنگ و هر گونه زباله از مجاورت محل زندگی باید زدوده شود.
2- در هنگام تمیز کردن این مکانها باید از دستکش و وسائل حفاظتی دیگر استفاده کرد.
3- درز درها و پنچره ها و هرگونه شکافی در ساختمان باید مسدود شده تا از ورود عقرب به داخل خانه جلوگیری شود.
4- در آب و هوای خشک استفاده از کیسه و یا گونی های کرباسی خیس در اطراف خانه باعث بدام افتادن عقربها می شوند.
5- استفاده از آفت کشها و حشره کشها که با نابود کردن جاندارانی که غذای عقرب محسوب می شوند. می تواند بصورت غیرمستقیم باعث کاهش تعداد عقربها در محل زندگی شود.
6- استفاده از مواد شیمیائی عقرب کش نیز مستقیماً باعث نابود کردن عقربهامی شود
دواهای آرام بخش از تبلیغات تا واقعیّت
تصور میشد که این محصولات جدید راهگشای این مشکلات جدید است اما با گذشت زمان ، شواهد گوناگون نشان داده است که این دواها نه تنها کمک چندانی به بشر نکرده که حتی خود به مشکلاتی جدید دامن زده است.
در بررسی این پدیده بیشک نباید از بیمسؤولیتی داکتران ، تولید کننده گان دوا و تبلیغات غافل ماند.
والیوم، لیبریوم، موگادن؛ اینها تنها نام تعدادی از دواهای خانواده بترودیازپاین است که امروزه اعتیادی وحشتناک را در بین بسیاری از مردم عادی به وجود آوردهاند.
اگرچه داکتران این دواها را به نحوی گسترده به مردم تجویز میکنند، اما اینها نه تنها دواهایی بسیار اعتیاد آورند بلکه میتوانند با آسیبهای مغزی، اختلالات ذهنی و حتی خود اضطراب که دلیلی برای تجویز اینگونه دواهاست، همراه شوند.
اگرچه از عمر این دواها نیم قرن هم نمیگذرد، اما نامهایی چون والیوم، لیبریوم و مودگادن به رایجترین دواها در جهان تبدیل شدهاند و به قدری رواج یافتهاند که اگر در هر جمعی، به سراغ دستکول و یا جیب حاضرین رویم، خواهیم دید که بسیاری از افراد حداقل یکی از این دواها را به همراه دارند. این دواها که با هدف کمک به خواب مردم، کنار آمدن با اضطراب و مواردی از این دست مورد استفادهاند، با آثار متعدد روحی و ذهنی همراه میباشند.
متخصصان مدعیاند که حتی ترک این نوع دواها برای مصرف کنندگان دشوارتر از ترک هرویین است و با وجود این حقیقت است که شاهد تجویز گسترده این دواها هستیم.
در حالی که آزمایشگاههای پزشکی در سراسر جهان غرق در مقالات، گزارشها و نوشتههایی است که به خطرات مرتبط با این دواها پرداختهاند، اما شاهد تجویز این دواها در مقیاسی گسترده هستیم.
آمارهای مرتبط با مصرف این دواها واقعاً گیج کننده است. اگرچه آمارهای از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، اما به طور متوسط میتوان مدعی شد که از هر ده نفر، یک نفر از این خانواده دوایی استفاده میکند.
اگرچه اینگونه تبلیغ میشود که تنها مصرف بسیار کوتاه مدت این دواها میتواند نتیجه بخش باشد اما شاهدیم که میلیونها نفر حتی سالهاست که از این دواها مصرف میکنند.
اگرچه بیشتر اینگونه افراد را زنان به خود اختصاص میدهد که عمده آنها هم سنی بالای چهل سال دارند، اما تعداد افراد معتاد به این دواها به قدری زیاد است که هیچ طبقهای را نمیتوان از مصرف کنندگان آن مستثنی نمود.
بله، مردان، زنان و حتی کودکان هم امروزه از این دواها استفاده میکنند. سالهاست که گروههای فعال در این عرصه تلاش میکنند تا افراد معتاد به این دواها را از این گرفتاری رها سازند، اما این مبارزه بی نتیجه مانده است.
به عقیده من یکی از دلایل اصلی این پدیده آن است که از سویی داکتران به تجویز این دواها عادت کردهاند و از سویی دیگر هم مریضان اسیر مصرف این دواها شدهاند.
بر این باورم که راهحل واقعی آن آگاه ساختن مردم از پیامدهای مصرف آن است و تا زمانی که مریضان مبتلا شده به این دواها خود را مهیای مقابله با مصرف آن نکنند، این دواها کماکان با همین روند تجویز میشوند.
برای بسیاری از داکتران غیر متبحّر، اینگونه دواها به منزله پاسخی برای بسیاری از مشکلات شناخته میشود. ادعای تولیدکنندگان این دواها آن است که این محصولات نه تنها بیخطر هستند بلکه پاسخگوی همه مشکلات روحی و روانی میباشند. همین مسأله است که سب شده داکتران با شور و شوق بیامان به استقبال دواهای جدید بروند.
تنها در عرض یک تا دو سال بود که این گروه دواها به پر تجویزترین دواها در سراسر دنیا مبدل شد و لیبریوم و والیوم به پرفروشترین دواهای دنیا تبدیل شدند.
این دواها برای داکتران به مثابه موهبتی عظیم شناخته شد. آنها به نحوی به آغوش آنها پناه بردند که گویی تنها راه نجات هستند.
از همان آغاز داکتران دریافتند که بیماران نیز به استقبال این دواها میروند و حتی در بین مردم اینگونه داکتران به عنوان افرادی موفق و مشهور تبدیل شدند.
شرایط به شکلی درآمد که درک آن سخت مینمود. تجویز این دواها به یک مد تبدیل شد و مصرف آن نیز برای مریضان چنین حالتی یافت.
در آغاز دهه 60 بود که تجویز این دواها نه تنها برای طبقهای خاص که مصرف کننده آن بودند، رواج یافت بلکه جمع گستردهای از مریضان مختلف هم به آن روی آوردند به طوری که حتی بیماران قلبی و مبتلایان به فشار خون هم به مصرف کنندگان این دواها تبدیل شدند.
این شرایط تا آنجا ادامه یافت که به گزارش محققینی چون بیکن و شاپیرو، افراد مبتلا به حساسیتهای پوستی، مبتلایان به ناراحتی های تنفسی و افراد مبتلا به مشکلات غدد اندوکراین نیز به مصرف این دواها سوق داده شدند.
در سال 1962، بیکن و فیشر تأیید نمودند که داکتران برای مشکلات قلبی و عایی و نیز حتی مشکلات معده و امعاء هم این دواها را تجویز کردند.
در سالهای بعد بود که کاملاً مشخص شد که داکتران به ویژه داکتران عمومی از این دواها برای اختلالات جسمی و روحی که به نحوی با استرس، فشار و اضطراب همراهند، استفاده کردهاند.
به عبارت دیگر والیوم و دواهای هم خانواده آن به تنها پاسخ برای تداوی مشکلات روحی و جسمی تبدیل شدند.
شور و شوق برای تجویز و استفاده این دواها به حدی گسترش یافت که از دیگر دواهای این گروه نیز به شیوههای نامناسب استفاده شد. به عنوان نمونه، در بررسیای که در سال 1968 توسط جانسون و کلیفت انجام شد، مشخص گشت که بیش از نیمی از مریضانی که از دواهای مسکن برای تداوی بیخوابی استفاده میکردند به این دواها سوق داده شدند.
افرادی که حتی به واسطه مشکلات جسمانی همچون آرتریت، درد عضلات و یا کمر درد هم مشکلات بیخوابی داشتند به استفاده از این دواها ترغیب شدند.
درک این نکته که چرا داکتران به تجویز این دواهای آرامش بخش برای تداوی چاقی، برونشیت مزمن و بیماریهایی از این دست روی آوردند، هیچگاه آسان نبوده است.
ظاهراً موفقیتهای اولیه والیوم، بسیاری از داکتران را متقاعد نموده که این دوا، چاره یی برای همه دردهای بشری است.
تحقیقات متعددی در اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا تأیید مینماید که زنان بیش از مردان، مورد تجویز و مصرف اینگونه دواها قرار دارند و مصرف آنها به ویژه در اواخر دهه 40 و نیز دهههای 50 و 60 زندگیشان بسیار قابل توجه است، به طوری که تجویز آن تقریباً اجتناب ناپذیر شده است.
به عنوان نمونه یک زن پنجاه ساله با مشکلاتی چون نشانههای عقامت، بیخوابی، خستگی، اختلالات زناشویی، آکنه و.... پس از مراجعه به داکتر بلافاصله مورد تجویز یکی از این دواها قرار میگیرد.
براستی چرا که داکتران بدون هیچگونه توجیه منطقیای این دواها را پذیرفتهاند؟
بله! هزاران داکتر که ناگهان به تجویز این دواها اقدام نمودند، واقعاً اطلاعات اندکی از آن داشتند و صرفاً آنچه میدانستند از سوی تولیدکنندگان به آنها ارائه شده بود و شاید دو دلیل عمده برای این موضوع وجود داشته باشد: اول آنکه، عملاً در حال حاضر این اطلاعات مرتبط با دواهای توسط شرکتهای دواسازی ارائه میشود و این البته سادهترین شیوه برای دسترسی به اطلاعات است.
داکتری که مثلاً ده سال پیش شروع به کار کرده است از اطلاعات دواهای جدید و فارماکولوژی بسیار فاصله دارد و حتی در فهم و درک یک مجله دوایی جدید هم مشکل دارد و در اینجاست که سادهترین راه، توسل به بروشورهای جزوات مرتبط با دواهاست که توسط شرکتها چاپ و منتشر میشود.
اما دومین دلیل هم به این واقعیت بازمیگردد که داکتران به این باور رسیدهاند که هر چه میخوانند و میشنوند، درست است و هیچ تمایل و یا دلیلی برای زیر سؤال بردن ادعاهای مطرح شده ندارند.
در نتیجه چنین ناآگاهیای است که امروزه شاهدیم که تنها در قبال همین گروه از دواها، داکتران دچار این اشتباهات رایج میشوند:
1- داکتران به بیماران خود اجازه میدهند که این گروه از دواها را برای بیش از دو ماه مصرف کنند، اما اول آنکه این دواها، اعتیاد آورند و باید صرفاً مورد استفاده کوتاه مدت قرار گیرند. دوم آنکه با گذشت چند هفته از مصرف اینگونه دواها اثر بخشی آنها کم میشود و برای حل این مشکل باید بر میزان آن افزوده و سوم هم آنکه این نوع دواها هیچ نقش مؤثری در تداوی مشکلات طولانی مدت ندارند چرا که نه دواهایی تداوی بخش که صرفاً آرامش بخش هستند.
2- از لحاظ میزان مصرف نیز در میزانهایی نادرست تجویز میشوند. از آن جا که عمده بیماران مزمن نیازمند مصرف بالای دوایی چون والیوم هستند، داکتران بنا به همین رویه برای همه مصرف بالا را تجویز میکنند. از ابتداییترین پیامدهای این مسأله، آثار جانبی آن است بدین معنا که شروع استفاده از این دواها در مصرف بالا میتواند به افزایش شدید مصرف پس از یک یا دو ماه بینجامد.
3- دیگر اشتباه رایج داکتران تجویز چند دوا از این گروه برای یک بیمار است، فارغ از آن که تفاوت قابل توجهی بین این دواها وجود ندارد.
4- به طور معمول آنها از این دواها برای بیمارانی که نمیتوانند به راحتی بخوابند استفاده میکنند. تنها در بریتانیا آمار رسمی بیانگر استفاده شش درصد جمعیت این کشور از قرص خواب در هر شب میباشد و حتی در بیمارستانهای این کشور به نحوی است که مصرف این دواهای خوابآور برای همه بیماران تجویز میشود، یعنی رقمی برابر صد در صد.
نکتهای که غالباً مورد بیتوجهی قرار میگیرد آن است که استفاده بلند مدت از قرصهای خوابآور نه تنها بیفایده که خطرناک میباشد. بیفایده از آن جهت که شواهد بیانگر آن است که اثر بخشی واقعی آنها بیش از چهارده روز نیست و پس از این مدت از میزان آن کاسته میشود و به منظور رفع این مشکل باید بر میزان آن افزود، اما خطرناکی آن هم به ایجاد وابستگی و اعتیاد این افراد به این دواها باز میگردد.
اعتیاد
اگرچه تولیدکنندگان و عرضه کنندگان متعدد این محصولات ادعاهای زیادی درباره تولیدات خود دارند اما این دواها اساساً شبیه به هم هستند. حقیقت آن است که تفاوت چندانی بین اینگونه تولیدات وجود ندارد. به عنوان مثال والیوم که با هدف مقابله با افسردگی و ماگادون که به عنوان یک قرص خوابآور استفاده میشود، تفاوت اساسیای با هم ندارند. تنها به داکتران توصیه شده که والیوم در روز مصرف شود و ماگادون هم در شب!
از آنجا که مؤلفههای تشکیل دهنده این دواها شبیه به هم است، آثار و پیامدهای جانبی آنها نیز همانند میباشد. از جمله این آثار، اعتیاد به این دواهاست؛ مشکلی که در سالهای اخیر تعداد بسیاری از مردم را اسیر خود ساخته است. مقالات متعددی در نشریات و روزنامههای مختلف به چاپ رسیده که به این مسأله پرداختهاند و تقریباً هر بار که این مسأله مطرح میشود، نویسندگان صریحاً از دریافت صدها نامه از سوی خوانندگان خود خبر دادهاند که به اعتیاد خود بدین دواها و یا به نشانههای اولیه شکلگیری این نوع اعتیاد، معترفند.
اگرچه در دو دهه آغازین رواج این دواها همواره ادعا بر این بود، که این دواها هیچ مشکلی به وجود نمیآورند و این ادعا هم با انتشار مقالات کارشناسان و متخصصان پزشکی که به تمجید و تحسین این دواها میپرداختند، تقویت شد. اما شواهد متعدد و مقالات و گزارشهای بسیاری، جملگی بیانگر آن است که این دواها سخت اعتیاد آورند و به رغم وجود این ادعاها باز هم شاهدیم که داکتران به تجویز این دواها ادامه میدهند. حتی در جامعه پزشکی این مسأله مطرح است که اعتیاد به این دواها حتی به هرویین هم جدیتر است.
شاید این مسأله به قدرت و کارآیی صنعت دواسازی باز میگردد که با توسل به مشاوران بازاریابی و ایجاد روابط عمومی قوی، توانستهاند از سویی داکتران را به تجویز گسترده این دواها ترغیب کنند و از سویی دیگر همراهی نهادها و سازمانهای دولتی را بدست آورند.
آسیبهای مغزی
برای نخستین بار در کنفرانسی در مؤسسه ملی سلامت آمریکا در سال 1972 بود که مالکولم لیدر استاد برجسته انگلیسی در گزارشی اعلام کرد که اسکنهای مغزی انجام شده بر روی گروهی از بیمارانی که برای سالها از دیازپام استفاده نمودهاند، نشان داد، که مغز این افراد آسیب دیده است. امروزه آمار دقیقی از میزان مصرف کنندگان از دیازپام وجود ندارد اما در آن زمان دکتر لیدر اعلام نمود که حدود دویست و پنجاه هزار نفر بریتانیایی و بیش از یک میلیون آمریکایی از جمله کسانی هستند که بیش از هفت سال به طور مرتب از دیازپام استفاده کردهاند.
جدای از آسیبهای مغزی، اثرات روحی و روانی این دواها قابل توجه است. همواره تغییرات جدی در ساختار عاطفی مصرف کنندگان این دواها وجود دارد که از اولین آثار آن میتوان به بیعلاقگی، احساس خستگی و کسالت روحی اشاره کرد. از دست دادن دوستان، همسر، شغل و.... از بارزترین پیامدهای عینی این دواهاست.
تغییر تواناییهای ذهنی
نسیان و فراموشی از دیگر پیامدهای مصرف اینگونه دواهاست. محققان دانشگاه آرهوس بیانگر آن است که دیازپام فراموشی را در مصرف کنندگان به همراه دارد. یافتههای آنها نشان داد که فرد پس از مصرف دیازپام، حافظهاش تحلیل میرود و به فراموشی میانجامد و این خود به شرایطی گرفتار کننده برای مصرف کنندگان منجر میشود.
اضطراب و افسردگی
معمولاً دیازپام و دیگر دواهای مرتبط با آن برای بیماران مبتلا به اضطراب و یا افسردگی تجویز میشوند اما نکته شگفتآور آن که شواهد متعدد بیانگر آن است که این گروه از دواها خود اضطراب و افسردگی را در فرد به همراه دارند. اگرچه شواهد متعدد بیانگر این واقعیت است ، اما هنوز هم داکتران نشان دادهاند که با تجویز این دواها این مسأله را نپذیرفتهاند.
پرخاشگری
اگرچه در همان آغاز دهه شصت و با ورود این گروه از دواها ادعا میشد که آنها در آرام نمودن و اهلی ساختن حیوانات وحشی بسیار مؤثر بودهاند، از این رو میتوانند آثاری آرامش بخش بر انسان هم داشته باشند اما آزمایشهای اولیه نتوانست به تأیید این فرضیه بینجامد.
در سال 1994 در آزمایشی که توسط کالینا بر روی پنجاه و دو زندانی انجام شد، مشخص گشت که نه تنها این دواها آثار آرامش بخش و کنترل کننده نداشته بلکه حتی آثار معکوس هم داشتهاند.
آزمایشهای بعدی نیز همگی تأیید کننده این واقعیت بوده است اما نکته قابل تأمل آنکه به رغم همه این شواهد هنوز هم شاهدیم که این دواها در مقیاس گسترده مورد استفاده هستند
توسط محققین امریکایی
چکیده: امتحان معیار ارزشیابی دانستهها و تواناییهای شماست و شما می توانید از آن بعنوان ابزاری برای ارزیابی مهارتهای یادگیری خود استفاده کنید. اما شرایط فیزیکی و ذهنی وجود دارد که عملکرد شما در حین امتحان را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین لازم است پاره ای نکات را هنگام امتحان رعایت کنید.